دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول. دارای 150تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول. دارای 150تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات و شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
زغال بید که در پالودن بکار بوده: سوخته بید و باده بین رومی و هندویی بهم عشرت زنگیانه را برگ و نوای تازه بین. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 458). رجوع به سوخته شود
زغال بید که در پالودن بکار بوده: سوخته بید و باده بین رومی و هندویی بهم عشرت زنگیانه را برگ و نوای تازه بین. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 458). رجوع به سوخته شود
اندوهگین. غمناک. محنت دیده. کسی که در کشاکش دوران رنج و آزار فراوان بدو رسید باشد: همه در انده من سوخته دل همه در حسرت من خسته جگر. فرخی. درازتر ز غم مستمند سوخته دل کشیده ترز شب دردمند خسته جگر. فرخی. بر مشهد او که موج خون بود آن سوخته دل مپرس چون بود. نظامی. گر سوخته دل نه خام رایی چون سوختگان سیه چرایی. نظامی. کو حریفی کش و سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد. حافظ
اندوهگین. غمناک. محنت دیده. کسی که در کشاکش دوران رنج و آزار فراوان بدو رسید باشد: همه در انده من سوخته دل همه در حسرت من خسته جگر. فرخی. درازتر ز غم مستمند سوخته دل کشیده ترز شب دردمند خسته جگر. فرخی. بر مشهد او که موج خون بود آن سوخته دل مپرس چون بود. نظامی. گر سوخته دل نه خام رایی چون سوختگان سیه چرایی. نظامی. کو حریفی کش و سرمست که پیش کرمش عاشق سوخته دل نام تمنا ببرد. حافظ